یادداشت های روزانه

ساخت وبلاگ
می دونی اگه مرده بره با زن وبچه دوست دختر بگیره .... می گن مرده زن باز و هوسباز  و عوضیه.... حکم ارتدادش هم جایزه .... همگی طردش می کنن و..... اما زنه که میره دوست پسر می گیره می گه .....نه این دوست اجتماعی منه !!! و این حق منه که در جامع یادداشت های روزانه...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشت های روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mehditehrani0 بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 28 آبان 1396 ساعت: 16:54

امروز .... به خانه آمدم.... شب سرکار بودم....وقتی رسیدم..... خیلی خسته بودم..... البته شب سرکار دو سه ساعت خوابیده بودم.... ولی توی یک شبانه روز...... حلیم هم گرفته بودم که پسرم بخورد.... اون خواب بود.... تا ظهر نشستم تنها و به خیالاتم اجازه پرواز دادم.... و اون پرنده هرجا دلش می خواست رفت ....ولی بدون فایده.... 40 روزه که دیگه هیچ خیری از همسرم نداشتم..... هیچ صدایی .... جز نامه اظهاریه دادگاه جهت بردن ماشین..... البته خیلی احمقانه است.... چون ماشین در پارکینگ اپارتمان خودش بود.... و من ماه هاست که از آن استفاده نکرده ام..... دلم می خواست خودم یه ماشین بخرم.... یه شاسی بلند..... خنده داره مگه نه ولی دوست دارم..... بگذریم.... ساعت یک رفتم بخوابم.... و تا ساعت نه شب خوابیدم.... وقتی از خواب بیدار شدم... اولین چیزی که به یادم اومد . این بود که دیگه نگرانی دعواهای ش را ندارم.... دیگه کسی نیست که آزارم بدهد که چرا تا الان خوابیدی.... یا اینکه نگرانش باشم که نکند ناراحت باشد. برای همین واقعا از نبودن اون خوشحال بودم... خوشحالیی که دیری نپایید...... و دوباره کم کم دلم تنگ شد.....بگذریم...... یادداشت های روزانه...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشت های روزانه دنبال می کنید

برچسب : اربعین حسینی,اربعین 93,اربعین کربلا, نویسنده : 9mehditehrani0 بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 8 آذر 1395 ساعت: 9:54

می خواستی برای بچه ات یه ارث بذاری..... که بچه ات بدون ارث مادری نباشه.... تا مثل من و تو حسرت ارث دیگرانو نخوره..... خوب ..... خیلی جالبه ..... آخه می دونی آخر سر چی براش ارثیه گذاشتی؟ حسرت نداشتن مادر..... یتیمی...... حسرت آغوش خودت..... اضطراب از رفتارهای آینده ات...... خاطرات ظلمهایی که بهش و به من کردی..... درد تنهایی ...... خاطره ترس تنهایی های شبانه..... خاطره رنج بیماری زمانی که هیچ کس کنارش نبوده .... حتی تو !!! ....... می ارزید..... می خوای براش یه آپارتمان بذاری.... که مطمئنم نخواهی گذاشت ..... زیرا پول دوستی ترا کور کرده و خودت خبر نداری..... فقط می خواهی دل خودت رو خوش کنی..... اما هرچیزی بهایی داره..... اگه زمانی هم این آپارتمان رو بهش بدی .... بهاشو فرزندمون پرداخته.... قبلا و البته قسط هاش رو هم ثانیه به ثانیه تا آخر عمر خواهد پرداخت و اون تمام رنج هایی است که می بره..... و این تمامی ارثیه تو براشه ...... بیاد داشته باش..... البته بتو بگم.... که اون هیچ وقت ... هیچ وقت این هدیه رو از تو قبول نمی کنه..... این هدیه هم ارزونی خودت و خانواده ات.....   یادداشت های روزانه...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشت های روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mehditehrani0 بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 8 آذر 1395 ساعت: 9:54

اره..... این شده جدید ترین روش مظلوم نمایی زنان ...... قدیما می گفتن مرده دست بزن داره ..... یا اینکه شلوارش دوتا شده و سراغ زن دیگه می ره.... یا اینکه عیاشه و فکر خونواده نیس..... یا اینکه معتاده و یا مشروب خوره.... و.... و..... و..... اما اگه هیچ کدوم از این بهونه ها رو نداشته باشن.... جدیدا یه چیز دیگه می گن..... اونم اینه که ..... اخلاقش بده..... ازشون می پرسین خوب توضیح بده..... نمی تونن.... فقط می گن اخلاقش بده..... می دونی هنر زنا اینه که تا اخرین لحظه هم می خوان مظلوم نمایی کنن.... و رفتار ناشایست خودشونو سرپوش بذارن..... نمی گن که بابا ..... ما دنبال زندگی مرفه تر هستیم.... ما هم می خواهیم بخاطر پول بیشتر و آسایش مادی این زندگی رو رها کنیم.... آخه می خوان خودشونو آدم خوبه جلوه بدن..... ولی واقعیت چیز دیگه ایه..... وقتی هم اونا رو با چهره واقعی درونشون روبرو می کنی ..... تازه طلبکارهم هستن..... و درنهایت گریه و این که تو اصلا منو درک نمی کنی..... یه نفر نیس که به اینا بگه حداقل شجاعت پذیرفتن حقیقت درونی خودتون باشین.... تقصیرهم ندارن ها.... می دونی یه عمر عادت کردن که زشتی های یادداشت های روزانه...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشت های روزانه دنبال می کنید

برچسب : اخلاق بد همسر,اخلاق بد همسرم,بد اخلاقي همسر, نویسنده : 9mehditehrani0 بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 8 آذر 1395 ساعت: 9:54

می دونی اگه مرده بره با زن وبچه دوست دختر بگیره .... می گن مرده زن باز و هوسباز  و عوضیه.... حکم ارتدادش هم جایزه .... همگی طردش می کنن و..... اما زنه که میره دوست پسر می گیره می گه .....نه این دوست اجتماعی منه !!! و این حق منه که در جامعه حضور داشته باشم.... اگه مرده تو گوشی اش پنهانی دوستهای دیگه ای داشته باشه .... ناشایست .... اینو علم می کنن و آبروشو تو خونواده می برن..... اما اگه بخوای دست به گوشی خانم بزنی میگه .... این حریم شخصی منه !!!! تو داری آزادی منو ازم می گیری .... من دلم می خواد تو گروه ها برم.... اگه مرده واسه زندگی بهتر بخواد با یه دختر پولدار عروسی کنه.... اینو بد می دونن و جامعه می گه که کار بدی می کنه و واسه پول دختره باهاشه... تو فیلما هم که اولا دختره رو زشت نشون می دن و مردرو بدتر از اون.... که نهایتا اخر و عاقبت کارشون تو فیلما بدبختی دختره و ابرو ریزی پسره است... در نهایت هم که معلوم می شه پسره عاشقه یه دختر فقیر بوده....!!!! اما دخترا حقشونه که عاشق یه مرد پولدار بشن..... اگه مرده بره با دوستاش شب نشینی همه بد می گن ... اما اگه زنه بره میگن رفته دوره همی ..... یادداشت های روزانه...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشت های روزانه دنبال می کنید

برچسب : مقایسه گوشی,مقایسه خودرو,مقایسه تیبا با پراید, نویسنده : 9mehditehrani0 بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 8 آذر 1395 ساعت: 9:54

سلام .... خیلی وقته که دیگه فیلم درست و حسابی نمی بینم . شاید ازدل و دماغ افتادم .... شاید فیلم چشمگیر خوبی نیومده و ..... شاید های دیگه .... بهرحال فقط برخی از سریال ها رو دنبال می کنم.... تو تلویزیون . یه سریال کره ای بصورت خیلی رندوم می بینم.... به دنبال قدرت ..... بدم نیومده است . کلا از فیلم های تاریخی اگرچه دروغ باشد خوشم می اید یه سریال دیگه هم تو تلویزیون هست که باید از اول ببینم و آن house of cards است. تو وب هم دنبال گاتهام هستم ... البته هرچی به بتمن ربط داشته باشد رو دوست دارم.... بقیه سریال ها رو جسته گریخته می بینم.... سریال ارو هم بدم نمی اید... از مردگان متحرک بخاطر تلخ بودنش خوشم نمی اید .... گرچه سریال موفقی است و کشش دارد. سریال های بازی تاج و تخت و اینا که هنوز نیومده بحث کنیم.... فعلا...   یادداشت های روزانه...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشت های روزانه دنبال می کنید

برچسب : فیلم و سریال,فیلم و سریال ایرانی,فیلم و سریال خارجی, نویسنده : 9mehditehrani0 بازدید : 31 تاريخ : شنبه 29 آبان 1395 ساعت: 8:35

خواب دیدم که در خانه خدا هستم .... البته نمی دونم چه جوری .....

البته خیلی وقته که از این مدل خواب ها می بینم . ولی مستقیما در خانه خدا نبودم....

خیلی خوشحال بودم و همه اش دوست داشتم اونجا باشم... البته سریعا از خواب بیدار شدم و دیدم که نزدیک اذان صبح است و من که در بیماری سخت تنفسی قرار داشتم ترسیدم که نکند می خواهم بمیرم....

بگذریم....

 

یادداشت های روزانه...
ما را در سایت یادداشت های روزانه دنبال می کنید

برچسب : خواب مکه,خواب مکه دیدن تعبیر,خواب مكه, نویسنده : 9mehditehrani0 بازدید : 19 تاريخ : شنبه 29 آبان 1395 ساعت: 8:35

خواب دیدم که با وکیل ایکس در صحبت هستم و او تلفنی از اصرار موکلش گفت.... من هم عصبانی شدم و از خواب بیدار شدم .... دوباره دیدم که نزدیک اذان صبح است....

این خواب هنوز روی من تاثیر گذاشته است و حالت عصبانیت من هنوز ادامه دارد.....

بگذریم... ببینم چطور می شود اونو کنترل کرد...

 

یادداشت های روزانه...
ما را در سایت یادداشت های روزانه دنبال می کنید

برچسب : تعبیر خواب وکیل,تعبیر خواب وکیل گرفتن,خواب نیمروزی بازار وکیل شیراز, نویسنده : 9mehditehrani0 بازدید : 26 تاريخ : شنبه 29 آبان 1395 ساعت: 8:35

یادم می آد..... اونروزی رو که کافی شاپ رفتیم...... بعدش از من پرسیدی .... آیا به نظرت من با مرد دیگری رابطه دارم؟ صادقانه بگو..... بین دروغ و راست مونده بودم.... بین فریب خودم و خودت و صداقت مونده بودم.... ولی دل به دریا زدم و گفتم.... آره .... فک می کنم با کسی رابطه داشتی و شاید تا الان هم ادامه داره..... تو سر من فریاد کشیدی و فحاشی کردی .... فحاشی کردی ..... فحاشی کردی و ادامه دادی و گفتی که تو آدم عوضی هستی ..... چرا منو متهم می کنی ..... من تو رو فقط نگاه کردم.... می دونستم که داری پنهان می کنی .... ولی بخاطر خودم و خودت و فرزندمون خاموش شده بودم.... نگاه کردم و تحمل کردم هرچه که گفتی ... اما می دونستم ماه زیر ابر نمی مونه...... و نموند...... متاسفم برای تو..... که قدر منو ندونستی...... و متاسف برای خودم ..... که اسون خودمو وقف تو کرده بودم.....     یادداشت های روزانه...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشت های روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mehditehrani0 بازدید : 17 تاريخ : شنبه 29 آبان 1395 ساعت: 8:35

گفتی که توی دوازده سال منو دوست نداشتی .. و به من عشق نمی ورزیدی..... نمی دونستی که هر زمان نگات می کردم با نگاهم عشقو بهت می فهموندم ولی اونقدر کند ذهن بودی و یا شاید اونقدر بدبین بودی که نمی فهمیدی..... هر زمان که حرف عشق می زدم.... اونو پس می فرستادی .... و منو سرکوب می کردی.... یادته همیشه می گفتی .... گوشم از این حرفا پره.... عمل می خوام.... خودمو و کارامو وقف تو کردم تا شاید باور کنی ولی نتونستی.... چون اصلا معنی محبت رو بجز از خانواده ات درک نمی کردی و عشقو فقط تو خونوادت می دیدی..... برای همین فرقی برات نمی کرد... من یا دیگری ...... لذت محبت رو فقط زمانی حس می کردی که کنار خونواده ی خودت باشی.... متاسفم .... که منو فرزندمونو جزو خونواده ات ندونستی .... برای همین براحتی دل کندی و رفتی... متاسفم برایت.... یادداشت های روزانه...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشت های روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mehditehrani0 بازدید : 13 تاريخ : شنبه 29 آبان 1395 ساعت: 8:35